سروده مهـــــــــر وطن

ساخت وبلاگ
مادر مثل شهابی ... از آسمان زندگی ... پرکشید و رفت...جمعه ساعت یک بامداد 23مهر 95 ماهشهرع-بهار سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : مادر,مادر قلب اتمی,مادرم,مادر ترزا,مادر شعر,مادربزرگ,مادر زن,مادريت انك اناني,مادرانه,مادر به انگلیسی, نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 8:04

.......هستی من هیچ چیز به عظمت تو نیست محبوبم مگر عاشقی یم مقصد من پرواز به آشیانه ایست که تو آنجایی در آغاز شبی و ستاره ای لب خوانی مرغی و موجی مستم چنان که مستی هستم چنان که هستی ماهشهر تا بستان 1390 ع-بهار در باره صادق چوبک نویسنده بی پروا! نویسنده قصه های  معروف تنگسیر وسنگ صبور و انتری که لوطی اش مرد همیشه می گفت جامعه را آن گونه که هست ترسیم می کنم نه آنگونه که باید باشد که باید ها دستی در رویا و توهم دارند خیال محضند اگر که زیبایند ...شاید هم به تعبیرمن  مثل تاریخند که به میل حاکمان نوشته می شوند به همین دلیل هم  کتابهای تاریخ مدارس را دروغ سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : درباره صادق چوبک,درباره ی صادق چوبک,تحقیق درباره صادق چوبک,تحقیق درباره ی صادق چوبک, نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 10:35

در واکنش به یک خبر گاهی کسی را نمی توان توصیف کرد نه در شعر و موسیقی  نه در قاب تصویروسینما ...نه درشرحی پیدا یا پنهان .... نه در واقع و رویا ....آنکه فارغ از زمان و مکان است به تعبیر حافظ وصف رخساره خورشید زخفاش مپرس...که در این آیینه صاحب نظران حیرانند....بله امروز 15 تیرماه بود یک روز گرم تابستانی مثل هر روز پانزدهم تیرماه هر سال خورشیدی اما این روز برای من و ما ایرانیان و شاید هم دنیا در عین اینکه واجد یک غم سنگین بود و آن مرگ عباس کیارستمی سینماگر مولف که در میان این همه خبر دردناک در حیطه جنگ و تروریزم و کشت و کار بیگناهان بسیار خبر قشنگی بود نه از بخش سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 10:35

.....به یاد داوود رشیدی حالا که رفته ای سنگ گریه می کند یعنی که از نبودنت دل سنگ نیز آب می شود ماهشهر 4 شهریور 1395 ع-بهار سعادت پنهان آدمی گاهی رنج نداشته ها یش را تجربه می کند و زمانی هم افسون  داشته هایش را ،عدم توازنی  که تا بوده گریبان آدمی را رها نمی کند....استفان هاکینگ می گوید ...سعی کنید هرآنچه می بینید درک کنید، و در باره چگونگی وجود جهان بیاندیشید. کنجکاو باشید، و هرچقدر زندگی مشکل بنظر برسد، باز همیشه کاری هست که با انجام آن موفق بشوید. فقط نباید که تسلیم شوید....دیگر اینکه بجای نگاه به زیر پای خود بالای سرتان، آسمان پر ستاره را بنگرید....من که به هر سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : باد و خاکستر,باد و خاک اهواز,باد و خاک تهران,باد و خاک در اهواز,باد و خاک در تهران,باد صبح و خاک شیراز آتشیست,باد خاک اب اتش,تعبیر خواب باد و خاک,ازدواج عنصر باد و خاک,عنصر باد و خاک, نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 10:34

 ای عشق همه بهانه از توست  من خامشم این ترانه از توست  وآن بانگِ بلندِ صبحگاهی  وین زمزمه ی شبانه از توست –الف سایه زمزمه عاشقانه 1 آنجا که تویی نقطه آغاز من است چشمانت از شرق طلوع می کند آفتاب است! و قلبت همه دوست جاری و بخشنده که رودخانه ای پرآب است 2 خانه  که بگشایی  از  بیداد اندوه رها می شوم 3 خزانت چون کولیان جوان رقصنده پایکوبی مدام برگها ست که می رقصد و می رقصد 4 زمستانت شکیبایی آن همه برف که می بارد و می بارد بر خشکنای  بیابانی تشنه سپید و  عروسانه 5 بهارت رنگ آمیزی می کند کوه را و دشت را به عبارتی زندگی را 6 حالا در این دریغ غم سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : زمزمه عاشقانه,زمزمه عاشقانه با خدا,زمزمه های عاشقانه مرتضی,زمزمه های عاشقانه با خدا,زمزمه های عاشقانه کوتاه,نماز زمزمه عاشقانه با معبود,زمزمه های دلتنگی عاشقانه,زمزمه های ناب عاشقانه,زمزمه های عاشقانه با عکس,زمزمه های عاشقانه ام برای تو, نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 10:34

انسان واقعی ممکن است نابودشود ولی هرگز شکست نخواهد خورد...ارنست همینگوی همیشه دلم می خواست موقعیتی پیش بیاید تا بتوانم اززندگی ارنست همینگوی و شاهکارش پیرمرد و دریا بنویسم بویژه به یاد روزهایی که من نوجوان با دایی یم به دریا می رفتیم و تجربه های بسیاری شبیه آنچه پیرد مرد داستان همینگوی از سر گذارنده بود را تجربه می کردیم ،ما دونفرمثل سانتیاگو با خود حرف نمی زدیم اما زمزمه دشتی خوانان را از دور که می شنیدم لذت بخش بود وگاهی همنوا با آنان می شدیم... برای ما آنچه مهم بود آرامش خوفناک غروب دریا بود وپرواز مرغان دریایی در آن غروب وهمناک ،برق ناگهانی پولک ک سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 146 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 10:34